حريز، عن زرارة عن ابى عبد الله علیه السلام مثله و قال: «كل ما كيل بالصاع فبلغ الاوساق فعليه الزكاة و قال: جعل رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم الصدقه فى كل شيء انبتت الارض الا ما كان فى الخضر و البقول و كل شيء يفسد من يومه.»[2]؛ حريز از زراره از امام صادق علیه السلام نقل نموده و به دنبال آن، حضرت اينطور مىفرمايد: هر چه كه با پيمانه سنجيده شود و به شصت صاع (هر صاع سه كيلو) برسد در آن زكات است، بعد حضرت فرمود: پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم صدقه (زكات) را در هر چه كه زمين بروياند قرار داد غير از سبزى و صيفىجات و هر چيزى كه همان روز فاسد مىشود.
عن محمد بن اسماعيل، قال: «قلت لأبي الحسن علیه السلام ان لنا رطبة و ارزا فما الذي علينا فيها؟ فقال: اما الرطبه فليس عليك فيها شيء و اما الارز فما سقت السماء العشر و ما سقى بالدلو فنصف العشر من كل ما كلت بالصاع، او قال: وكيل بالمكيال.»[3]؛ محمد بن اسماعيل روايت میگوید: به امام رضا علیه السلام عرض كردم مقدارى خرماى تازه و برنج در پيش ما موجود است آيا در اينها بر گردن ما چيزى است؟ حضرت فرمودند: در خرماى تازه چيزى بر گردن شما نيست، ولى در برنج آنچه كه به وسيله باران آب داده شده يك دهم و آنچه با دلو آبيارى گرديده يك بيستم از هر چيزى كه آن را با پيمانه سنجيدهاى يا اينطور فرمود: با پيمانه سنجيده شود.
رواه الكلينى ايضا بسند فيه ارسال، عن ابان، عن ابى مريم عن ابى عبد الله علیه السلام قال: «سألته عن الحرث ما يزكى منه؟ فقال البر و الشعير و الذرة و الارز و السلت و العدس، كل هذا مما يزكى. و قال: كل ما كيل بالصاع فبلغ الاوساق فعليه الزكاة.»[4]؛ از امام صادق علیه السلام سؤال كردم از كدام محصول زراعت زكات داده مىشود؟ حضرت فرمودند: گندم و جو و ذرت و برنج و جو بىپوست و عدس، از تمام اينها زكات داده مىشود و بعد فرمود: هر آنچه كه با پيمانه سنجيده شود و به شصت صاع برسد، در آن زكات است.
قال قلت لأبي عبد الله علیه السلام: «فى الذره شيء؟ فقال لى: الذرة و العدس و السلت و الحبوب فيها مثل ما فى الحنطة و الشعير و كل ما كيل بالصاع فبلغ الاوساق التى يجب فيها الزكاة فعليه فيه الزكاة.»[5]؛ به امام صادق علیه السلام عرض كردم: آيا در ذرت زكات است؟ حضرت به من فرمودند: ذرت و عدس و جوى بىپوست و حبوبات در اينها مثل گندم و جو زكات است. و هر آنچه كه با پيمانه سنجيده شود و به شصت صاعى كه در آن زكات واجب است برسد زكات به آن تعلق مىگيرد.
عن ابى بصير، قال قلت لأبي عبد الله علیه السلام: «هل فى الارز شيء؟ فقال: نعم، ثم قال: ان المدينة لم تكن يومئذ ارض ارز فيقال فيه، و لكنه قد جعل فيه، و كيف لا يكون فيه و عامة خراج العراق منه.»[6]؛ شيخ طوسى از ابى بصير روايت كرده كه گويد: «به امام صادق علیه السلام عرض كردم: آيا در برنج زكات است؟ حضرت فرمود: بلى بعد فرمودند: در زمان پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم در مدينه زمين برنجكارى نبود تا در آن زكات گرفته شود، و لكن در برنج زكات قرار داده شده، چگونه در آن زكات نباشد در حالى كه بيشتر خراج عراق از برنج است.
ظاهر اين روايات وجوب است، و شمرده شدن ذرت و برنج و مانند آنها در رديف گندم و جو كه زكات در آنها واجب گرديده گواه بر آن است. از سوى ديگر حمل كردن روايات بر تقيه با بيان ميزان كلى در آنچه كه در آن زكات است كه در آخر بعضى روايات امام علیه السلام متعرض آن شدهاند، منافات دارد، زيرا تقيه يك ضرورت است و در ضرورتها هم بايد به همان مقدار وجود ضرورت اكتفاء شود، و سؤالكننده در بعضى روايات از برنج يا ذرت سؤال كرده است، و بر فرض تقيه و اينكه حكم زكات در آنچه با پيمانه سنجيده شود خلاف واقع بوده چه داعى و ضرورتى وجود داشته تا امام علیه السلام به بيان ميزان كلى در زكات نسبت به آنچه كه با پيمانه سنجيده مىشود، بپردازد، و يا امرى كه خلاف واقع است را به پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم نسبت دهد، و اين در حالى است كه ضرورت تقيه با گفتن كلمه «بلى» مثلا از طرف امام علیه السلام مراعات مىشد و ديگر نيازى به پرداختن به اين امر نبود.
مگر اينكه گفته شود: تقيه گاهى براى امام است و گاهى براى سؤالكننده و گاهى براى ساير شيعيان، شايد تقيه در اينجا از نوع سوم باشد، چون شيعيان مبتلى به حكّام ستمگر بودند كه از آنان در هر چه كه با پيمانه سنجيده مىشد زكات مىگرفتند، لذا امام علیه السلام خواست كه شيعيان اين زكات را بدهند و مقاومتى نكنند تا اينكه از تعرض و ظلم حاكمان در امان باشند.
[1] . الکافی، ج 3، ص 510، کتاب الزکاة، باب ما یزکی عن الحبوب، ح 1.
[2] . وسائل الشعه، ج 6، ص 40، باب 9 از ابواب ما تجب فيه الزكاة، ح 6.
[3] . همان، ص 39، ح 2.
[4] . وسائل الشعه، ج 6، ص 39، باب 9 از ابواب ما تجب فيه الزكاة، ح 3.
[5] . همان، ص 41، ح 10.
[6] . وسائل الشعه، ج 6، ص 41، باب 9 از ابواب ما تجب فيه الزكاة، ح 11.